حدس میزنید کجا بودم؟ بله! پیش مسترامیدی قشنگم. و نمیدونید چقدر از آرامشش رو به رگهام تزریق کرده.این مرد مهربون و بی نهایت زیبای شصت و خورده ای ساله.
بهش گفتم چندساله با کتاب ها زندگی میکنی؟
گفت: نیم قرن!
گفتم: نیم قرن زندگی!
گفت: وقتی ازشون دورم انگار یه چیزی کمه.
گفت بعدکنکور بیا بهت بگم چی بخونی :)
هرکس یه پاتوقی داره.پاتوق من مسترامیدی، آقا جواد و اون پسر قهوه فروش ست که هزار و پنجاه و شیش ساعت بی وقفه میشه باهاشون حرف زد و خسته نشد.
گل نسا جونوم؟ کارا بهتر میشه.
درباره این سایت